۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

اگر مَرديد دعا نويس اصلي را بگيريد

شب گذشته خيلي دير از محل كار به خانه برگشتم، داشتم ايميل ها را چك مي كردم كه يكي از دوستان تماس گرفت و گفت در شبكه 3 جمهوري اسلامي دارند دستگير كردن عده اي از دعانويس ها را نشان مي‌دهند. تلويزيون را روشن كردم. نام برنامه اگر اشتباه نكنم «شوك» بود. قضيه از اين قرار بود كه عده اي از دعانويس ها گرفته بودند و با مردمي كه سرشان كلاه رفته بود مصاحبه مي كردند و از اين «شو»ها.
لحظه اي به فكر فرو رفتم، 
در دلم خنديدم.
در دلم مي خنديدم كه سالهاست به اطرافيان و كساني كه مي دانم به اين مسايل اعتقاد دارند و به اين افراد شياد مراجعه مي كنند هشدار مي دهم، ولي چه سود.
در دلم مي خنديدم كه بلاهت اين مردمِ «دعاخواه» چه قدر بي انتهاست كه حاضرند حقوق يك ماهشان را به تكه كاغذي بي ارزش بدهند اما حاضر نيستند ذره اي در دلايل فلك زدگي و عقب ماندگي خود فكر كنند.
در دلم مي خنديدم كه كلاهبرداري اصلي را آن گردن كلفت هايي مي كنند كه يك پنجم دسترنج اقشار مختلف مذهبي جامعه را به اسم مردم نيازمند و فقير در حسابهاي سوييس و پاريس خود ذخيره مي كنند و به ريش همه مي خندند.
در دلم مي خنديدم كه فلان كسك به عنوان عارفِ عاليجاه و همنشين ملكوتيان معرفي مي شود، اما وقتي كه مي ميرد معلوم مي شود در حساب بانكي اش چندين ميليارد تومان پول همين نيازمندان ذخيره شده بود. شايد ما در مملكتمان فقير و نيازمند نداريم!
در دلم مي خنديدم كه سالهاست اين مردم عقل خود را به دست دعانويس و دعانويسان داده اند اما ذره اي در ماهيت اين مفت خوران بي ريشه ي بي معنويتِ ادم كش انديشه نمي كنند.
همان آقايي كه اكنون در راس امور مملكت قرار گرفته، روزي در مشهد روضه ي 5 توماني مي خواند و دعاي يك توماني مي نوشت. اما حالا روضه ي ميليارد توماني مي خواند و دعاي ميليارد دلاري مي نويسد.

اگر مَرديد برويد او را بگيريد و با مردمي كه سر آنها كلاه رفته مصاحبه كنيد!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر