۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

قرآن نيازي به اين خزعبلات ندارد و راه خود را در دل انسانهاي پاك و آگاه باز مي كند


حتما بارها این موارد را شنیده اید که به عنوان معجزه از آن یاد می شود، پس تا انتها بخوانید:

کلمات و دفعات تکرار در جمع آيات قرآن مجيد


دنيا (يکی ازنام های زندگی): ١١۵، آخرت (نامی برای زندگی پس از اين جهان): ١١۵

ملائکه:    ٨٨     ،     شياطين: ٨٨ زندگی:     ١۴۵  ،          مرگ: ١۴۵ سود: ۵٠          ،          زيان: ۵٠ ملت (مردم):۵٠،      پيامبران: ۵٠  ابليس(پادشاه شياطين): ١١    ،       پناه جوئی از شرّ ابليس: ١١ مصيبت:  ٧۵       ،         شکر: ٧۵ صدقه: ٧٣          ،     رضايت: ٧٣ فريب خوردگان (گمراه شدگان):  ١٧  ،     مردگان (مردم مرده): ١٧ مسلمين: ۴١       ،      جهاد : ۴١ طلا: ٨          ،   زندگی راحت: ٨ جادو: ۶٠       ،              فتنه: ۶٠ زکات: ٣٢       ،            برکت: ٣٢ ذهن : ۴٩      ،                 نور: ۴٩ زبان: ٢۵        ،      موعظه (گفتار، اندرز): ٢۵ آرزو:   ٨         ،              ترس: ٨ آشکارا سخن گفتن (سخنرانی): ١٨     ،       تبليغ کردن: ١٨ سختی: ١١۴       ،         صبر: ١١۴ محمد (صلوات الله عليه):  ۴   ،   شريعت (آموزه های حضرت محمد (ص)): ۴ مرد: ٢۴             ،            زن: ٢۴ و نيز جالب خواهد بود به دفعاتی که کلمات زير در قرآن ظاهر شده اند نگاهی داشته باشيم: نماز: 17 ماه: ١٢ روز: ٣۶۵ دريا : ٣٢ ، زمين (خشکی): ١٣ دريا  +  خشکی  45= ٣٢+13  دريا =  %71.11=45/(32)  خشکی =% 28.89=45/(13)  ١٠٠% = دريا ( ٧١.11 %) + خشکی( (28.89% دانش بشری به تازگی اثبات نموده که آب ٧١٫١١١ % و خشکی ٢٨٫٨٨٩ % از کره زمين را فراگرفته است.   آيا می توان گفت که اين ها همه بر حسب اتفاق در قرآن مجيد آمده است؟ ============ ========= ========= ========= ========= === پاسخ بی اختيار در ذهن خواهد درخشيد
 و اما جواب براي آنهايي كه تحمل شنيدنش را دارند :
 مدتي است ايميل هايي با اين مضامين در بين ما پخش ميشود كه همه آنها سعي در نشان دادن معجزاتي در اعداد و آمار و ارقام قرآني دارند و بيگمان براي كسانيكه اهل تحقيق و جستجو نباشند يك احساس  خاصي را تقويت ميكند كه همان عوام فريبي است شماييكه دكتراي نجوم داري يا استاد رياضي هستي و يا فيزيكدان و يا پزشك و يا هرشغل تخصصي ديگر , وقتي مطلبي را بدون تحقيق قبول ميكني و بر آن صحه ميگذاري  بدان كه تو هم عوام به حساب خواهي آمد هرچندكه تحصيلات دانشگاهي داشته باشي
 و اما در مورد مطالب ذكر شده در اين ايميل:
به سايت زير مراجعه كنيد و خود نتيجه جستجو ها را ببينيد
http://www.parsquran.com/

تمامي آمارهاي ذكر شده دروغ و اشتباه استدنيا 143
آخرت 107
زندگي 92
مرگ 84
نماز 90
ماه 56
روز 658
خشكي 12
دريا 62
 و الي آخراين دقيقا مثل اين مطلب زير است كه نكات جالبي در بين  اعداد و حروف بر قرار است مطلب زير را بخوانيد: 
 
آیا می دانید؟ حروف انگلیسی A,B,C,D در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 99 دیده نمی شود؟ حرف D برای اولین بار در عدد 100 بکار می رود (Hundred) حروف A,B,C در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 999 دیده نمی شود. حرف A برای اولین بار در املای عدد 1000 دیده می شود (Thousand) حروف B,C در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 999999999 دیده نمی شود. حرف B برای اولین بار در املای عدد بیلیون بکار می رود. (billion) و حرف C هیچ وقت در املای اعداد انگلیسی بکار نمی رود.
حال اگر انگليسي ها براي اجدادشان كه زبان انگليسي را پايه گذاري كرده اند ادعاي معجزه كردند ما چه بايد بگوييم؟  
در پايان:
قرآن نيازي به اين خزعبلات ندارد و راه خود را در دل انسانهاي پاك و آگاه باز مي كند

۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

آقاي خامنه اي ، اين را بخوان تا يادت بيايد در مشهد ...


يك سري از كساني كه از اين آقا (آقاي خامنه اي)استفاده مي كردند، دارويي در پشت اين آقا ريخته بودند كه اين دارو باعث ايجاد كرم و در نتيجه خارش مي شد، و طرف از مورد لواط قرار گرفتن لذت بيشتري مي برد. اين كار را دو نادرويش سبيل كلفت كه خودشان را دراويش گنابادي معرفي مي كردند انجام مي دادند، كه آقاي خامنه اي هم بعدا به خاطر كينه اي كه از ايشان به دل گرفته بود تمام آنها را قلع و قمع كرد.
علي گدا طرفدار زياد داشت و براش سر و دست مي شكستند، چون هم سفيد بود و هم زيبا بود.(از ديدگاه الوات لواط كار) اربابي هم داشت به اسم حاجي كرامت. يعني چن تا ارباب داشت. توي هر محله اي يك ارباب داشت. اينهايي كه اسم مي برم همه مرده اند. حسين واجبي (حسين دوغي – اين آدم با اينكه سه ماه محرم و صفر و رمضان هيچ خطايي نميكرد ولي علي گدا وسوسه اش مي كرد مي گفت احتياج دارم و مجبورش مي كرد)غلامحسين پشمي، طيب، موسي بربر، محمود شيرازي، نورالله سبيل(كه استوار ارتش بود و سبيلش از هر طرف نيم متر طول داشت) وحاجي كرامت(چلوكباب كرامت) مخملبافها، ذبيحي، اژدر بالا خياباني، حسن گربه و …
خيلي ها هم الان در قيد حيات هستند و صلاح نيست اسمشون را بيارم.
خيلي ها هم بودند كه به اين ملعون كمك مي كردند. خيلي بهش خوبي مي كردند و آدماي پاكي بودند. مثل  …
حتي اين آدم، وقتي كه توسط ساواك دستگير شده بود، از آنها خواست كه به خاطر بي گناه بودن خانواده اش، براي آنها يك مستمري در نظر بگيرند، كه از بودجه مخصوص اداره «بالا» (همان ساواك) ماهي 2 هزار و پانصد تومان براي همسر و فرزندانش مستمري پرداخت مي شد. يعني از پول حرام، هم خودش تغذيه مي كرد و هم زن و بچه اش از پول حرام ميخوردند. براي همين هم اين آقا مجتبي حرام لقمه شده و تخس و مثل ولدالزناها شده. به مادر و پدرش رفته.
علي گدا اهل همه فرقه اي بود، نه تنها مفعول بود، فاعل هم شد بعداً، اهل مشروب و الكل هم بود، اهل دود و ترياك هم بود، قمارباز هم بود، تو قمارخانه ها و خرابات ها هم بود. موشه دايان را خيلي دوست داشت. موشه دايان اسراييلي بود و تضادهاي عجيب و غريبي داشت. به ماركس علاقه داشت. به چگوارا علاقه داشت با همه طبقات دم خور بود و كاسه ليسي شان را مي كرد.در خيابان شاه رضا نو مشهد كه منتهي به راه آهن مي شد و بعد از انقلاب به نام خياباتن آزادي معروف شد در كوچه جنب گرمابه برليان در خانه ي آقايي كارخانه دار(كه چون عده اي از خاندان او در قيد حياتند نامش را نمي برم) با چند شاعر معروف و حجت الاسلام و آيت الله انجمني ادبي داشتند كه قبل از شروع انجمن ايشان و آخوندي ديگر و يكي از شعراي معروف مسابقه گوز دادن مي گذاشتند. و به قول آن شاعر هر كه ك.ن گشادتر بود، درين مسابقه برنده مي شد و غالبا او يعني همين علي گوزو برنده ي اين مسابقات بود و بيش از 40 تا 50 بار خيرات سر خودش و جد و آبادش مي گوزيد و نميدانم چرا اين ملت كسخل اين چيزها را شنيده اند و به اين آشغال كله ي رسواي محلات عيدگاه (همين بازار رضاي فعلي) و ته پل محله و كوچه ديوانه خانه و ته خيابون(خ نواب صفوي فعلي) و … اعتماد كرده و «الاغ توري» مثل اكبر كوسه او را به رهبري اين ملت كسخل (عينا گفته ي بابابزرگ را آورده ام ) تعيين كرد. متاسفانه صداي بسيار خوشي داشت، آواز و موسيقي هم سرش مي شد، از همين طريق وارد خانه بزرگان مي شد و به زنان مردم هم چشم داشت، اين آقا و آقاي فخر يزدي هم خواننده بودند و هم به جنس مقابل علاقه ي زيادي داشتند و در بعضي جاها مرتكب خطاهايي مي شدند با زن هاي شوهردار. (و حجه الاسلام فخري يزدي را هم كه به عنوان قاچاقچي اعدامش كرد به اين خاطر بود كه خيلي ترتيب آقا را مي داد) اهل صيغه و اين طور كارها هم بود، زن اين آقا، دختر مرد پارچه فروش مشهوري بود كه تابلوي مغازه اش پارچه ي خجسته بود و مغازه اش در اول يكي از بازارچه هاي دور حرم مطهر بود كه خيلي زيبا بود، زيباييش آفتش شده بود  و تك پران بود و شده بود صيغه اي پولدارها و خوشگلها  كه خودش رو انداخت به همين سيد علي گدا، ديد خوشگله، كس ديگه اي هم كه نمي گيرتش، برا همين با «علي پن قروني» ازدواج كرد. اين «علي گدا» كه «خانم» هم صداش مي كردند فقط در مشهد اينقدر معروف نبود، توي خاش و ايرانشهر و قم و زابل و كرمانشاه و چهل دختر و قصر شيرين و پاوه و … هم از اين كارها مي كرد. حتي توي شيطان پرست ها هم مشتري داشت. و خلاصه كه خدا پدرش را بيامرزد كه از چنان پدري كه اينقدر پاك و والا بود، اين كثافت نسناس  به دنيا آمد كه اين نقص ها را از مادرش به ارث برد؟ مانده ام من. خيلي ستم كرد بعداً و اين ستم ها به خانواده ي پدري اش هم رسيد. برادرهاش كه همه وابسته شدند. ولي خواهرهاش هيچكدام وابسته نشدند. اين آدم حتي براي مراسم درگذشت پدر و مادرش به مشهد نيامد. خيلي آرزو داشت كه جفر ياد بگيره. آخرش  هم ياد نگرفت. به همين خاطر الآن چند جفار و جادوگر و رمال وساحر و … را اجير كرده و از اونها استفاده مي كنه. خيلي پست است اين آدم.

۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

قانون اساسي قبل از تعيين شيوه ي حكومت

دوستان محترم سبز، خواهشمندم اين بحث را اندكي پيگيري كنيد، قطعا با بحث پيرامون قانون اساسي، انتظار تدوين آن وجود نخواهد داشت، اما قطعا گوشه هايي مبهم و تاريك از آن اندكي نمايان خواهد شد. در خلال جريانات پس از انتخابات خرداد 1388، جزوه اي با نام قانون اساسي توسط برخي از سبزها با نامي كه بار علمي حقوقي بر آن داشت روانه ي شبكه هاي اجتماعي زير زميني جنبش سبز شد. اين جزوه بسياري از خواسته ها و تمايلات جنبش سبز را به نكويي در خود گنجانده بود و كاستي هاي كمي نيز داشت كه در جريان نقد شكل گرفته در سايت هاي طرفدار جنبش، به آنها اشاره شد.
نكته اي كه در آن حال و هوا تا حدي مغفول مانده بود، نحوه ي اداره ي حكومت پس از پيروزي جنبش بود كه بحث آن پس از بيرون آمدن شعار «استقلال، آزادي، جمهوري ايراني» از زبان معترضان در خيابان، تنها پيرامون جمهوري ايراني، در سايت ها مطرح گرديد و اشكال محتمل ديگر حكومت، به طور كل فراموش شد. اتفاقي كه پس از مطرح شدن جمهوري اسلامي از زبان آقاي خميني، تقريباً با همين روند، اجازه ي ظهور انديشه هاي ديگر را گرفته بود، دوباره تكرار شد با اين تفاوت كه اتفاق اول پس از پيروزي انقلاب سال 1357 بود و اتفاق دوم قبل از پيروزي جنبش سبز.
نگاهي گذرا بر چند پارامتر اصلي جريان سبز، كه طيف هاي وسيعي از مردم ايران را در خود جاي مي دهد، قبل از مطرح ساختن چند شكل حكومت لازم است.
- طيفي كه اصلاحات در چارچوب نظام جمهوري اسلامي داراي ولايت فقيه را جوابگوي نياز امروز جامعه مي داند كه اگر امثال آقاي مهاجراني از زبان جنبش سبز حرفي نزنند، مي توان گفت تقريبا به طور كامل اين طيف از بين رفته است.
- طيفي كه اصلاحات را در چارچوب نظام جمهوري اسلامي با ولايت فقيه محدودتر  - چه به شكل شورايي و چه به شكل فردي با اختيارات كمتر - چاره ي كار مي داند.
- طيفي كه اصلاحات را بدون ولايت فقيه در جمهوري اسلامي مي خواهد.
- سلطنت طلب ها كه به دنبال حكومت رضا پهلوي هستند.
- طيفي كه رضا پهلوي را به عنوان رييس جمهور ايران مي خواهند كه با گروه قبل اندكي متفاوت اند.
- جريان هاي چپ كه بازمانده هاي احزاب چپ قبل از انقلاب سال 1357 هستند و به دنبال حكومت سوسياليستي هر چند به شيوه ي سوسيال دمكراسي هستند.
- جريانهاي كارگري كه وابستگي به احزاب چپ ندارند.
- گروه هاي خارج نشين كه عمدتا در ايران طرفداران بسيار كمي دارند.
- طيف بسيار وسيعي كه جمهوري اسلامي را نمي خواهند و نمي دانند كه چه نوع حكومتي را مي خواهند. گروهي كه جمهوري ايراني را در شعار برخي از آنان مي توان شنيد.
- جريانهاي روشنفكري كه نه تنها حكومت مورد نظر هر جريان از آنها، متفاوت با ديگري است بلكه هر روشنفكر حكومتي ايده آل متفاوت از ديگران در ذهن دارد.
- جريان هاي قومي ايران كه به دنبال برخورداري از حداقل حقوق قوميتي خود طبق آيين نامه هاي سازمان ملل هستند مانند تحصيل به زبان مادري

با توجه به اين طبقه بندي مي توان اشكال حكومت محتمل را اينگونه پيش بيني كرد:
1- جمهوري اسلامي همراه با ولايت فقيه
2- جمهوري اسلامي مشروطه
3- جمهوري
4- جمهوري فدراتيو
5- سوسيال دمكراسي
6- سلطنت مشروطه
هر يك از اشكال ياد شده بار خواسته هاي متفاوتي را در خود دارد كه طرفداران آن، حاضر به قبول ساير شيوه هاي حكومت نيستند. به عنوان مثال، طرفداران احقاق حقوق قوميت ها در ايران، تنها شيوه ي فدراتيو را جوابگوي خواسته هاي قومي خود مي دانند كه بايد به آن با ديده ي تعمق بيشتري نگريست.لذا، برگزاري رفراندوم جهت شفاف سازي خواست مردم در شيوه ي حكومت پس از پيروزي جنبش سبز امري لازم و حياتي جلوه مي كند و تنها پس از آن مي توان به تصويب قانون اساسي بر اساس خواست مردم انديشيد.
به اميد ايراني پيروز