۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

آقاي خامنه اي ، اين را بخوان تا يادت بيايد در مشهد ...


يك سري از كساني كه از اين آقا (آقاي خامنه اي)استفاده مي كردند، دارويي در پشت اين آقا ريخته بودند كه اين دارو باعث ايجاد كرم و در نتيجه خارش مي شد، و طرف از مورد لواط قرار گرفتن لذت بيشتري مي برد. اين كار را دو نادرويش سبيل كلفت كه خودشان را دراويش گنابادي معرفي مي كردند انجام مي دادند، كه آقاي خامنه اي هم بعدا به خاطر كينه اي كه از ايشان به دل گرفته بود تمام آنها را قلع و قمع كرد.
علي گدا طرفدار زياد داشت و براش سر و دست مي شكستند، چون هم سفيد بود و هم زيبا بود.(از ديدگاه الوات لواط كار) اربابي هم داشت به اسم حاجي كرامت. يعني چن تا ارباب داشت. توي هر محله اي يك ارباب داشت. اينهايي كه اسم مي برم همه مرده اند. حسين واجبي (حسين دوغي – اين آدم با اينكه سه ماه محرم و صفر و رمضان هيچ خطايي نميكرد ولي علي گدا وسوسه اش مي كرد مي گفت احتياج دارم و مجبورش مي كرد)غلامحسين پشمي، طيب، موسي بربر، محمود شيرازي، نورالله سبيل(كه استوار ارتش بود و سبيلش از هر طرف نيم متر طول داشت) وحاجي كرامت(چلوكباب كرامت) مخملبافها، ذبيحي، اژدر بالا خياباني، حسن گربه و …
خيلي ها هم الان در قيد حيات هستند و صلاح نيست اسمشون را بيارم.
خيلي ها هم بودند كه به اين ملعون كمك مي كردند. خيلي بهش خوبي مي كردند و آدماي پاكي بودند. مثل  …
حتي اين آدم، وقتي كه توسط ساواك دستگير شده بود، از آنها خواست كه به خاطر بي گناه بودن خانواده اش، براي آنها يك مستمري در نظر بگيرند، كه از بودجه مخصوص اداره «بالا» (همان ساواك) ماهي 2 هزار و پانصد تومان براي همسر و فرزندانش مستمري پرداخت مي شد. يعني از پول حرام، هم خودش تغذيه مي كرد و هم زن و بچه اش از پول حرام ميخوردند. براي همين هم اين آقا مجتبي حرام لقمه شده و تخس و مثل ولدالزناها شده. به مادر و پدرش رفته.
علي گدا اهل همه فرقه اي بود، نه تنها مفعول بود، فاعل هم شد بعداً، اهل مشروب و الكل هم بود، اهل دود و ترياك هم بود، قمارباز هم بود، تو قمارخانه ها و خرابات ها هم بود. موشه دايان را خيلي دوست داشت. موشه دايان اسراييلي بود و تضادهاي عجيب و غريبي داشت. به ماركس علاقه داشت. به چگوارا علاقه داشت با همه طبقات دم خور بود و كاسه ليسي شان را مي كرد.در خيابان شاه رضا نو مشهد كه منتهي به راه آهن مي شد و بعد از انقلاب به نام خياباتن آزادي معروف شد در كوچه جنب گرمابه برليان در خانه ي آقايي كارخانه دار(كه چون عده اي از خاندان او در قيد حياتند نامش را نمي برم) با چند شاعر معروف و حجت الاسلام و آيت الله انجمني ادبي داشتند كه قبل از شروع انجمن ايشان و آخوندي ديگر و يكي از شعراي معروف مسابقه گوز دادن مي گذاشتند. و به قول آن شاعر هر كه ك.ن گشادتر بود، درين مسابقه برنده مي شد و غالبا او يعني همين علي گوزو برنده ي اين مسابقات بود و بيش از 40 تا 50 بار خيرات سر خودش و جد و آبادش مي گوزيد و نميدانم چرا اين ملت كسخل اين چيزها را شنيده اند و به اين آشغال كله ي رسواي محلات عيدگاه (همين بازار رضاي فعلي) و ته پل محله و كوچه ديوانه خانه و ته خيابون(خ نواب صفوي فعلي) و … اعتماد كرده و «الاغ توري» مثل اكبر كوسه او را به رهبري اين ملت كسخل (عينا گفته ي بابابزرگ را آورده ام ) تعيين كرد. متاسفانه صداي بسيار خوشي داشت، آواز و موسيقي هم سرش مي شد، از همين طريق وارد خانه بزرگان مي شد و به زنان مردم هم چشم داشت، اين آقا و آقاي فخر يزدي هم خواننده بودند و هم به جنس مقابل علاقه ي زيادي داشتند و در بعضي جاها مرتكب خطاهايي مي شدند با زن هاي شوهردار. (و حجه الاسلام فخري يزدي را هم كه به عنوان قاچاقچي اعدامش كرد به اين خاطر بود كه خيلي ترتيب آقا را مي داد) اهل صيغه و اين طور كارها هم بود، زن اين آقا، دختر مرد پارچه فروش مشهوري بود كه تابلوي مغازه اش پارچه ي خجسته بود و مغازه اش در اول يكي از بازارچه هاي دور حرم مطهر بود كه خيلي زيبا بود، زيباييش آفتش شده بود  و تك پران بود و شده بود صيغه اي پولدارها و خوشگلها  كه خودش رو انداخت به همين سيد علي گدا، ديد خوشگله، كس ديگه اي هم كه نمي گيرتش، برا همين با «علي پن قروني» ازدواج كرد. اين «علي گدا» كه «خانم» هم صداش مي كردند فقط در مشهد اينقدر معروف نبود، توي خاش و ايرانشهر و قم و زابل و كرمانشاه و چهل دختر و قصر شيرين و پاوه و … هم از اين كارها مي كرد. حتي توي شيطان پرست ها هم مشتري داشت. و خلاصه كه خدا پدرش را بيامرزد كه از چنان پدري كه اينقدر پاك و والا بود، اين كثافت نسناس  به دنيا آمد كه اين نقص ها را از مادرش به ارث برد؟ مانده ام من. خيلي ستم كرد بعداً و اين ستم ها به خانواده ي پدري اش هم رسيد. برادرهاش كه همه وابسته شدند. ولي خواهرهاش هيچكدام وابسته نشدند. اين آدم حتي براي مراسم درگذشت پدر و مادرش به مشهد نيامد. خيلي آرزو داشت كه جفر ياد بگيره. آخرش  هم ياد نگرفت. به همين خاطر الآن چند جفار و جادوگر و رمال وساحر و … را اجير كرده و از اونها استفاده مي كنه. خيلي پست است اين آدم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر