۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

قانون اساسي قبل از تعيين شيوه ي حكومت

دوستان محترم سبز، خواهشمندم اين بحث را اندكي پيگيري كنيد، قطعا با بحث پيرامون قانون اساسي، انتظار تدوين آن وجود نخواهد داشت، اما قطعا گوشه هايي مبهم و تاريك از آن اندكي نمايان خواهد شد. در خلال جريانات پس از انتخابات خرداد 1388، جزوه اي با نام قانون اساسي توسط برخي از سبزها با نامي كه بار علمي حقوقي بر آن داشت روانه ي شبكه هاي اجتماعي زير زميني جنبش سبز شد. اين جزوه بسياري از خواسته ها و تمايلات جنبش سبز را به نكويي در خود گنجانده بود و كاستي هاي كمي نيز داشت كه در جريان نقد شكل گرفته در سايت هاي طرفدار جنبش، به آنها اشاره شد.
نكته اي كه در آن حال و هوا تا حدي مغفول مانده بود، نحوه ي اداره ي حكومت پس از پيروزي جنبش بود كه بحث آن پس از بيرون آمدن شعار «استقلال، آزادي، جمهوري ايراني» از زبان معترضان در خيابان، تنها پيرامون جمهوري ايراني، در سايت ها مطرح گرديد و اشكال محتمل ديگر حكومت، به طور كل فراموش شد. اتفاقي كه پس از مطرح شدن جمهوري اسلامي از زبان آقاي خميني، تقريباً با همين روند، اجازه ي ظهور انديشه هاي ديگر را گرفته بود، دوباره تكرار شد با اين تفاوت كه اتفاق اول پس از پيروزي انقلاب سال 1357 بود و اتفاق دوم قبل از پيروزي جنبش سبز.
نگاهي گذرا بر چند پارامتر اصلي جريان سبز، كه طيف هاي وسيعي از مردم ايران را در خود جاي مي دهد، قبل از مطرح ساختن چند شكل حكومت لازم است.
- طيفي كه اصلاحات در چارچوب نظام جمهوري اسلامي داراي ولايت فقيه را جوابگوي نياز امروز جامعه مي داند كه اگر امثال آقاي مهاجراني از زبان جنبش سبز حرفي نزنند، مي توان گفت تقريبا به طور كامل اين طيف از بين رفته است.
- طيفي كه اصلاحات را در چارچوب نظام جمهوري اسلامي با ولايت فقيه محدودتر  - چه به شكل شورايي و چه به شكل فردي با اختيارات كمتر - چاره ي كار مي داند.
- طيفي كه اصلاحات را بدون ولايت فقيه در جمهوري اسلامي مي خواهد.
- سلطنت طلب ها كه به دنبال حكومت رضا پهلوي هستند.
- طيفي كه رضا پهلوي را به عنوان رييس جمهور ايران مي خواهند كه با گروه قبل اندكي متفاوت اند.
- جريان هاي چپ كه بازمانده هاي احزاب چپ قبل از انقلاب سال 1357 هستند و به دنبال حكومت سوسياليستي هر چند به شيوه ي سوسيال دمكراسي هستند.
- جريانهاي كارگري كه وابستگي به احزاب چپ ندارند.
- گروه هاي خارج نشين كه عمدتا در ايران طرفداران بسيار كمي دارند.
- طيف بسيار وسيعي كه جمهوري اسلامي را نمي خواهند و نمي دانند كه چه نوع حكومتي را مي خواهند. گروهي كه جمهوري ايراني را در شعار برخي از آنان مي توان شنيد.
- جريانهاي روشنفكري كه نه تنها حكومت مورد نظر هر جريان از آنها، متفاوت با ديگري است بلكه هر روشنفكر حكومتي ايده آل متفاوت از ديگران در ذهن دارد.
- جريان هاي قومي ايران كه به دنبال برخورداري از حداقل حقوق قوميتي خود طبق آيين نامه هاي سازمان ملل هستند مانند تحصيل به زبان مادري

با توجه به اين طبقه بندي مي توان اشكال حكومت محتمل را اينگونه پيش بيني كرد:
1- جمهوري اسلامي همراه با ولايت فقيه
2- جمهوري اسلامي مشروطه
3- جمهوري
4- جمهوري فدراتيو
5- سوسيال دمكراسي
6- سلطنت مشروطه
هر يك از اشكال ياد شده بار خواسته هاي متفاوتي را در خود دارد كه طرفداران آن، حاضر به قبول ساير شيوه هاي حكومت نيستند. به عنوان مثال، طرفداران احقاق حقوق قوميت ها در ايران، تنها شيوه ي فدراتيو را جوابگوي خواسته هاي قومي خود مي دانند كه بايد به آن با ديده ي تعمق بيشتري نگريست.لذا، برگزاري رفراندوم جهت شفاف سازي خواست مردم در شيوه ي حكومت پس از پيروزي جنبش سبز امري لازم و حياتي جلوه مي كند و تنها پس از آن مي توان به تصويب قانون اساسي بر اساس خواست مردم انديشيد.
به اميد ايراني پيروز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر